پيش‌درآمد
به خاطر دارم جمعي از دوستان در بيانيه‌اي كه به مناسبت انتخاب دهم رياست جمهوري صادر كردند، ضمن حمايت از "دكتر احمدي‌نژاد"، عنوان داشتند كه از فردای انتخابات مطالبه‌گری آرمان‌گرایانه از دولت دهم و نقد منصفانۀ آن را آغاز خواهند كرد. بنده نيز در انتخابات نه تنها به او رأي دادم بلكه براي او تبليغ كردم و البته همان زمان هم بي‌نقد به او و عملكرد چهارساله‌اش نبودم و اين رأي و تبليغ از آن جهت بود كه او را بر 3 گزينۀ ديگر پيش رو ترجيح مي‌دادم (و البته هنوز هم ترجيح مي‌دهم). اما متأسفانه برخي حماقت‌ها و خباثت‌ها، فضاي سياسي پس از انتخابات را به سمتي برد كه ديديد و ديديم؛ و در اين بين يكي از چيزهايي كه لطمه خورد بستر نقد منصفانه، واقع‌بينانه و به دور از كينه و تعصب، از احمدي‌نژاد و دولتش بود. گمان اين است كه ديگر كم‌كمك بايد صريح‌تر به نقد پرداخت. سطوري كه در پي مي‌آيد در نقد عملكردي است كه از سوي بخشي از منتسبان و حاميان احمدي‌نژاد مشاهده مي‌شود.

بت مي‌تراشيم
آدمي ذاتاً متمايل به كمال است و دوست دارد از هر چيزي به مطلق آن دست يابد. اين خصلت ذاتي اگر مانند بسياري از ودايع الهي در مسير صحيحش قرار گيرد، نتيجه‌اش شناخت ذات باري‌تعالي و پرستش عالمانه اوست. اما چناچه همين خصلت نيكوپسند به انحراف بيفتد حاصلش جايگزيني بت‌هاي گوناگون مادي و معنوي به جاي خداست؛ از پول و شهوت گرفته تا هواي نفس و شيطان.

مطلق‌انگاري اشخاص و افراد ـ‌به ويژه شخصيت‌هاي معنوي، سياسي، اجتماعي، هنري و ...ـ يكي از آسيبهاي مهم اجتماعي است كه خود موجد خطرات جدي خواهد بود. متأسفانه اين آسيب در جامعه ما بسيار مشهود است. بارها ديده‌ام افرادي را كه وقتي به هر علتي به فردي علاقه‌مند مي‌شوند آن‌چنان مقهور نقاط مثبت و قوت او مي‌شوند و از او به بزرگي و عظمت ياد مي‌كنند كه گويي شخصي برتر از او نيست و يا اينكه العياذبالله طرف معصوم است. حال اگر همين افراد عيبي از محبوبشان ببينند، يا در ورطه بي‌انصافي مي‌افتند و براي توجيه عمل محبوبشان، ارزش و ضدارزش را جابجا مي‌كنند و يا اينكه قدر و منزلت محبوبشان به ناگاه در نظرشان مي‌شكند و آن فرد تبديل مي‌شود به بدترين فرد؛ دقيقاً مانند كسي كه وقتي از رفيق مورد اعتماد ساليانش، كوچك‌ترين نارفيقي مي‌بيند، به يكباره تمام سابقه دوستي را به فراموشي مي‌سپارد و رفاقتْ تمام!

اما احمدي‌نژاد و طرفدارانش. غلو در مورد شخصيتي مثل او در همين ساليان اخير مسبوق به سابقه است. يادم نمي‌رود كساني را كه روزي چنان از هاشمي رفسنجاني و خدماتش به عظمت ياد مي‌كردند كه جرئت نمي‌كردي نقدي كني. "سردار سازندگي" بود. حتي كار تا بدان‌جا بالا گرفته بود كه مي‌گفتند: "مخالف هاشمي، مخالف رهبر است". حال خيلي از همان افراد چنان انتقادات تندي از او مي‌كنند و او را مي‌كوبند كه گويي هاشمي يك نقطه مثبت هم در تمام اين بيش از سي سال پس از انقلاب نداشته است. همين ماجرا براي سيد محمد خاتمي به نوعي ديگر تكرار شد. طرفدارانش او را تا حد يك منجي بالا بردند و مخالفانش تا حد تكفير قدرش را فرو كشيدند. (مطلق‌انگاري منفي). و باز همين اتفاق براي محمود احمدي نژاد واقع شد. طرفداران سينه‌چاكي كه هر مخالف يا حتي منتقد او را ضدّ انقلاب و اسلام و رهبري پنداشتند و مخالفاني كه سعي كردند هر چه زشتي و بدي براي او بتراشند.

ماجراي چند وقت پيشِ نشريه و بعد ويژه‌نامۀ "همت" را كه حتماً مطلعيد. من هيچ‌گاه درك نمي‌كنم كه چرا شخصيتي چون آيت‌الله جوادي آملي را بايد به عنوان حامي هاشمي تخريب كرد. گيريم كه با نظر سياسي ايشان موافق نباشيم، آيا اين دليلي است براي هتك چنين شخصي. همين‌طور جناب حجت‌الاسلام ري‌شهري؛ شخصيتي كه پيش از اينها سابقه نقد هاشمي را دارد و در ماجراهاي پس از انتخابات نيز، صريحاً اعلام موضع كرد و طيف معترض به انتخابات را مورد نقد قرار داد و توصيه بازگشت به خط رهبري نمود. حال چگونه چنين اشخاصي را مي‌توان در كنار كساني چون مرعشي و كرباسچي نشاند و يا در مقابله و مواجهه با رهبر انقلاب معرفي كرد. به نظر مي‌رسد تنها جرم متصور اين دو بزرگوار نقد شخص يا دولت احمدي نژاد بوده است.

اخيراً با فيلترينگ دو وبلاگ مواجه شدم كه سخت برايم عجيب نمود. خودتان سري به وبلاگ "حامد عبدالهي" و "زندگاني شريف" بزنيد تا ببينيد چقدر بي‌جهت وبلاگهايي فيلتر مي‌شوند (تبعاً لازم است فيلترينگ را دور بزنيد!). جالب اينكه يكي‌شان در انتخابات براي احمدي‌نژاد تبليغ كرده است و مطالب متعددي در نقد جريان معترض داشته است. عملكرد، سخنان و مواضع برخي اشخاص را نيز مي‌شود به عنوان نمونه ذكر كرد كه خوش ندارم نامشان را بياورم. (راستش نمي‌شود يادي از "رامين" معاون مطبوعاتي وزير ارشاد نكرد؛ از آن "...ها"ست.)

به گمان من اين مطلق‌انگاري و مبرا دانستن احمدي‌نژاد و دولتش از اشتباه و نقد، بيش و پيش از همه خطرش متوجه خود اوست؛ چرا كه بزرگ كردن يك شخصيت بيش از آنچه هست و غلو در مورد او، مانند آويزان كردن يك ميوۀ بسيار رسيده به نخي سست و نازك است. تا نخ نبريده، ميوه سالم و بالا و در چشم است؛ ولي كافي است كه سنگيني ميوه نخ سست را بگسلاند؛ ميوه آن‌چنان بر زمين مي‌خورد و متلاشي مي‌شود كه ....


برچسب‌ها: احمدي‌نژاد، دولت، آيت‌الله جوادي آملي، حجت‌الاسلام ري‌شهري
+  سيد مصطفي خاتمي |  شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۸ | ساعت ۱:۳ ق.ظ | موضوع: "فرهنگ و جامعه"  | 

فَاعْتَبـِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَار

حشر/2

آقاي منتظري

آقاي منتظري درگذشت.

من از اعمال آقاي منتظري كه منجر به جدايي او از امام امت ـ درود خدا بر او ـ شد برائت مي‌جويم؛ همين‌طور از رويه و گفتار و رفتارش در سالهاي بعد از امام كه تا اين مسائل اخير ادامه داشت. اما به خودش كاري ندارم، خودش مي‌داند و خداي خودش. از مرگش نيز خوشحال نيستم. چراكه هيچ خوش ندارم كسي با آن سابقه و خدمات با چنين وضعي عمرش به سرآيد.

او براي انقلاب زندان رفت و كتك خورد و در انقلاب مؤثر بود. در تبيين نظريهء ولايت فقيه چهار جلد كتاب نوشت. اين بماند كه او چرا به قائم‌مقامي رهبري انتخاب شد و چرا عزل. اينكه او چرا به سخنان امام گوش نداد و به راهش ادامه داد. چه شد كه دشمنانِ خوني او، شدند داغ‌ترين دلسوزانش و دايه‌هاي مهربان‌تر از مادر و دهها سؤال ديگر. همه اينها بماند؛ اينجا جايش نيست.

احياناً اگر كسي مي‌خواهد بداند منتظري كه بود و چه شد، ارجاعش مي‌دهم به دو كتاب "خاطرات سياسي" و "سنجهء انصاف" هر دو از جناب حجت‌الاسلام ري‌شهري و ويژه‌نامه بهمن‌ماه 1376 نشريه "ارزشها" تحت عنوان "منتظري از اوج تا فرود" (البته اگر بتوانيد در بايگاني كتابخانه‌هاي معتبر بيابيدش). كتاب اول و ويژه‌نامه را شخصاً خوانده‌ام اما كتاب دوم را هنوز نخوانده‌ام ولي مطمئناً حاوي مطالب و نكات مهمي است. البته كتابي هم جناب سليمي نمين در اين‌باره دارد كه نامش را به خاطر ندارم.

بگذريم. گمان جدي من بر اين است كه درگذشت آقاي منتظري در شرايط موجود، امتحاني الهي و دربرگيرنده عبرتهايي فراوان است. آقاي منتظري و سرنوشتش آيينه‌اي براي من و شماست تا در آن خود را ببينيم (و البته گنده‌تر از من و شما به طريق اولي).

بفهميم كه ما نيز هركه و هركجا باشيم، نهايتاً خواهيم رفت و بيانديشيم كه رويه و فعل و قولمان چقدر متناسب با نيازها و شرايط بعد از مرگمان است.

درك كنيم كه بستگان و اطرافيان و وابستگي عاطفي به آنان و يا تعصب بر آنها چقدر مي‌تواند در سرنوشتمان تأثير بگذارد. كدام يك از ما مي‌توانيم فقط به خودمان تضمين دهيم كه بر اعتقاداتمان خواهيم ايستاد و حرف امروزمان با عمل فردايمان يكي خواهد بود؟ چقدر سخت و صعب است؟ آقاي منتظري رفت تا بدانيم كه ما هم خواهيم رفت اما اعمال ما و آثار خوب و بدش باقي است.

امام ـ درود خدا بر او ـ كه درگذشت كسي به مردم نگفت تا بيايند. مردم خودشان آنچنان كه صاحب‌عزا مي‌آيد، آمدند. اما آيا بيشتر آناني كه براي آقاي منتظري مي‌آيند براي اعتقاد و علاقه‌شان مي‌آيند، يا براي اغراض سياسي‌شان؟ فكر مي‌كنم پاسخ اين سؤال براي هر يك از ما درسي باشد.ماجراي آقاي منتظري درسهاي زيادي دارد؛ براي آنكه پند گيرد.

و آخر اينكه پس از انتشار اين خبر واكنشهاي متفاوتي ديدم. سكوت، ابراز تعجب، اظهار دلسوزي، شوخي و حتي خوشحالي. دوستان! اخلاق را در نظر داشته باشيم و بدانيم كه اگر آقاي منتظري رفت، اما ما هستيم و جوجه را هم كه آخر پاييز مي‌شمارند. شب دراز است و قلندر بيدار...

وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ

يوسف/53

مطالب مرتبط: پيام رهبر معظم انقلاب درباره فوت آيت‌الله منتظري

پيام خنده‌دار محسن رضايي در اين‌باره (براي خنديدن اول بايد پيام رهبري را بخوانيد)

فوت آقاي منتظري و حواشي آن

افزونه: از پيغامها فهميدم كه ظاهراً براي برخي خوانندگان سوء تفاهم شده است. من به عاقبت آقاي منتظري و اينكه خدا با او چه معامله‌اي دارد كاري ندارم. ربطي هم به من ندارد. گفتم كه "خودش مي‌داند و خداي خودش". تنها به اعمال او و رويه‌اش اشاره كردم. اتفاقاً سخنم اين است كه به جاي اينكه در مورد عاقبت اخروي او صحبت كنيم يا خداي ناكرده بعضي از مرگش ابراز خوشحالي كنند، به فكر خودمان و آخرت خودمان باشيم؛ همين!

كناره: خوانندگاني كه فحاشي مي‌كنند، ادب خودشان را نمايان مي‌سازند و گر نه بنده فحش‌خورم ملس است. به هر حال به احترام بقيه خوانندگان مجبور به حذف ناسزاها هستم.


برچسب‌ها: آيت‌الله منتظري، امام خميني، فتنه 88، حجت‌الاسلام ري‌شهري
+  سيد مصطفي خاتمي |  یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۸ | ساعت ۵:۲۱ ب.ظ | موضوع: "سياست"  | 

ري شهري

چكيده:

حجت‌الاسلام ري‌شهري روز گذشته (يكشنبه 1 آذر 1388) پس از سالها سكوت سياسي طي سخناني مطالبي را درباره جريانات اخير كشور بيان نمود.
انتقاد از هم‌صدايي با دشمنان و مخالفان امام و نظام، پيش افتادن برخي از رهبري و احتمال بروز اشتباه براي همه از نكاتي است كه وي خطاب به معترضان طرح كرد و تذكر داد كه نبايد به مسيري رفت كه سخن مدعيان پيروي از امام خميني رحمة‌الله عليه با سخن مخالفان امام در كنار هم بيايد.
آقاي ري‌شهري مدافعان نظام و رهبري را نيز به كسب و افزايش بصيرت و دقت در رفتار و استفاده نكردن از روشهاي نادرست در رسيدن به اهداف فراخواند.
اين نوشته نكاتي را در خصوص اين سخنان طرح مي‌كند.



برچسب‌ها: فتنه 88، حجت‌الاسلام ري‌شهري، رهبر معظم انقلاب
متن كامل
+  سيد مصطفي خاتمي |  دوشنبه ۲ آذر ۱۳۸۸ | ساعت ۷:۶ ق.ظ | موضوع: "سياست"  |