يا تيپشناسي نمايندگان مجلسالف ـ از سال 87 به بعد چند بار موضوع سؤال از رئيس جمهور در مجلس مطرح شده است، اما هيچ وقت نمايندگان امضاكننده سؤال خود را تحويل هيئت رئيسه ندادهاند. اما اين بار و پس از ماجراي غيبت 11 روزه احمدينژاد جمعي از نمايندگان به ابتكار علي مطهري نماينده تهران، مجدداً روند سؤال از رئيس جمهور را كليد زدند. اين سؤال 10 موضوع مختلف از مسائل خرد و كلان اقتصادي گرفته تا مباحث فرهنگي و از ماجراي كنار رفتن وزير اطلاعات تا نحوه عزل وزير خارجه و جريان انحرافي را در بر ميگرفت. اين اهرم نظارتي كه در قانون اساسي و آييننامه داخلي مجلس داراي ساز و كار مشخص و روشني است، خود تبديل به معضلي بين دولت و مجلس و حتي بين نمايندگان شد؛ تا آنجا كه علي مطهري طراح اصلي اين سؤال در اعتراض به چگونگي تعامل هيئت رئيسه با اين موضوع از نمايندگي استعفا داد، گرچه پذيرفته نشد.
من با بسياري مواضع علي مطهري مخالفم. شيوه عمل سياسي او را هم نميپسندم. از جمله در مورد همين سؤال كه به زمان و محتواي اين سؤال ايراد دارم. وي در اين سؤال مباحثي را با سطح اهميت به شدت متفاوت و از لحاظ موضوعي كاملاً نامرتبط طرح مينمايد. با اين همه معتقدم علي مطهري نسبت به بسياري سياسيون، سالم به حساب ميآيد. به نظر نميرسد او اهل دودوزهبازي، لابيهاي كثيف، امتيازدهي و امتيازگيري باشد. مطهري سعي دارد منصف باشد، گرچه از فرط تمايل به انصاف گاهي اصولاً پرت ميزند. مثلاً در ماجراي فتنه 88، او تصريح و اصرار داشت كه تقلبي در كار نبوده است، اما از آنسو احمدينژاد را همانقدر مقصر ميدانست كه موسوي و كروبي را و بلكه بيشتر. يكي ديگر قيصريهاي را به خاطر يك دستمال به آتش كشيده بود، اما او دنبال محاكمه احمدينژاد بود. كارهاي مطهري خيلي وقتها رنگ لجاجت به خود ميگيرد، اما به هر روي او رو بازي ميكند و اين چيز كمي نيست. شايد اگر مطهري وارد ميدان سياست نميشد، خيلي دوستداشتنيتر ميبود. به هر حال من آدمهاي رك و روراست كه ميايستند و مثل مرد داد ميزنند يا حتي فحش ميدهند را به برخي افراد ظاهراً مبادي آداب كه با رعايت اصول ديپلماسي زيرآب ميزنند و سوسه ميدوانند ترجيح ميدهم.
ب ـ به اعتقاد من مقاومت و مخالفت برخي دولتيها در برابر اين سؤال اشتباه بود. بايد تا الآن براي آنها ثابت شده باشد كه احمدينژاد در حوزه سخن گفتن كم نميآورد. مدير خوب تهديدها را تبديل به فرصت ميكند و احمدينژاد از شرايط و امكانات لازم براي بهرهبرداري از اين ماجرا به نفع خود برخوردار بود. او همان كسي است كه مناظرهها را كه برخي فرصتي براي رقبا و تهديدي براي او ميدانستند، تبديل به نمايش قدرت خود كرد. به ويژه با اين سؤال از همگسيخته و ناموزون طرحشده از سوي نمايندگان، برد او تقريباً قطعي بود. گرچه، ممكن بود برخي از بخشهاي اين سؤال طبق آييننامه داخلي در همان كميسيونهاي مربوطه حذف شود و اساساً به صحن علني نيايد. از سوي ديگر برخي اخبار غيررسمي حكايت از آن دارد كه احمدينژاد دنبال فرصتي است تا درباره برخي موضوعات كه دستمايه هجمه به او و دولت شده است، صريحاً سخن بگويد و چه فرصتي ميتوانست مناسبتر از اين باشد.
ج ـ توجيه برخي در مخالفت با سؤال از رئيس جمهور، اوضاع كنوني كشور و منطقه و لزوم حفظ اقتدار رئيس جمهور و نظام است. به گمان من وقت آن رسيده است كه دست از چنين توجيهات نخنما شدهاي برداريم. چنين توجيهاتي بيشتر به ضرر رئيس جمهور است و چنين مينمايد كه وي پاسخي براي اين سؤالات ندارد و از طرح آنها ميگريزد.
امام علي
عليهالسلام در اوج فتنهها و بلواهاي دوران كوتاه حكومتش، هيچگاه از شنيدن سخن مخالف و پاسخ منطقي به آن روي برنتافت. اينكه جمعي از نمايندگان مردم ـحال با هر نيتيـ از رئيس جمهور منتخب مردم صرفاً سؤالي بپرسند، چه خدشهاي به اقتدار رئيس جمهور وارد ميكند؟ و اصولاً اقتدار رئيس جمهور مهمتر است يا اعتبار و اقتدار بلندمدت نظام مردمسالاري ديني؟ همين شيوههاي قداستزا و اقتدارگرايانه هاشمي بود كه مجلس چهارم و پنجم تبديل به ماشين امضاي لوايح دولتي شدند. مجلس پنجم حتي در قبال دولت خاتمي نيز ابتكار عمل نداشت.
*د ـ گرچه بسياري نمايندگان در اينرابطه اظهار نظر نكردهاند، اما در كل مواضع و عملكردهاي متفاوتي در قبال اين سؤال در داخل مجلس بروز يافت كه برخي شايد خلاف انتظار بوده باشد. به نظر ميرسد بخشي از مهمترين اين مواضع و عملكردها را بشود به صورت زير دستهبندي كرد.
1ـ منتقدان: گروهي كه نمونه بارزشان علي مطهري است، درست يا نادرست انتقاداتي دارند، كه همين باعث اصرار آنان بر سؤال است. گرچه گروهي ديگر از منتقدان از جمله توكلي، سؤال را اهرم چندان مناسبي براي اعمال نظارت بر رئيس جمهور نميدانند و اختلافشان با مطهري بيشتر بر سر روش فشار بر رئيس جمهور براي تمكين به قانون است تا موضوعات مورد انتقاد.
2ـ بچه پرروهاي سياست: عدهاي مثل عباسپور تهراني كه انگار دستهگلهاي خودشان (مثلاً ماجراي وقف دانشگاه آزاد در يكشنبه سياه مجلس) را فراموش كردهاند، با ادبياتي كينهتوزانه در مورد اين سؤال سخن گفتند. اينها بدون توجه به تبعاتي كه اين سؤال ميتوانست براي خودشان داشته باشد، صرفاً از روي عناد شخصي يا باندي كه با احمدينژاد دارند، بر روي اين سؤال پافشاري داشتند.
3ـ سياستبازان حرفهاي: جاي تعجب است موجودي مثل محمدرضا باهنر، كه بارها از جمله در ماجراي رأي اعتماد به هيئت دولت دهم، خالصانه بر ضد دولت تلاش كرده است، در اين ماجرا نه تنها در جمع موافقان سؤال نيست، بلكه براي منتفي شدن آن تلاش كرد. لاريجاني و كلاً هيئت رئيسه هم به همين وجه. اين را داشته باشيد تا بعد.
4ـ موافقان سنتي: گروهي از نمايندگان گرچه در پارهاي حوزهها به ويژه درباره بعضي از نزديكان رئيس جمهور و برخي مسائل فرهنگي با او اختلاف نظر دارند، اما به هر حال موافقان و حاميان او به حساب ميآيند. بديهي است كه اين دسته با سؤال از رئيس جمهور موافق نباشند.
5ـ مخالفان سنتي: موضع افرادي مثل كواكبيان كاملاً طبيعي است. هر چه باشد اينها مخالفان سياسي رئيس جمهور به حساب ميآيند.
هـ ـ فضاي كلي مجلس با طرح سؤال همراه نبود كه اگر بود، به سرانجام ميرسيد. اما چرا؟ سه فرضيه ميتوان متصور بود.
1ـ برخي مدعياند كه مجلس از اتفاقي شبيه مناظرهها ميترسيد. يا اينكه احمدينژاد مثلاً در استيضاح با يك بغل كاغذ ميآيد كه باعث هراس برخي ميشود. واقعاً اگر نمايندگان خود مشكلي نداشته باشند چرا بايد بترسند؟
متأسفانه رويه نوشتن نامههاي سفارشآميز خطاب به وزرا يا گرفتن امتيازات عمراني براي حوزههاي انتخابيه، حريت و استقلال نمايندگان را به شدت مخدوش نموده است. از طرفي استفاده از برخي امتيازات ويژه توسط بعضي نمايندگان، همچون امتيازات اقتصادي براي نزديكان يا ادامه تحصيل در مقاطع عالي نيز موجب زوال قدرت مطالبهگري ميشود. طبيعي است اين دسته از نمايندگان نه تنها انگيزهاي براي چالش ندارند، بلكه اصولاً چنين چيزي در توانشان نيست.
2ـ هر چند برخي مدعياند كه طرح سؤال از رئيس جمهور در سال آخر مجلس هشتم، براي برخي نمايندگان حكم مانور قدرت، ابراز وجود و تبليغ را دارد، اما دقيقاً با توجه به همين مطلب ميتوان خلاف آن را نيز متصور شد. و آن اينكه شايد بر خلاف تبليغات و فضاسازي رسانهاي موجود مبني بر كاهش محبوبيت احمدينژاد نزد مردم به خاطر مسائل مختلف (از جمله جريان انحرافي) خود نمايندگان چندان به اين تحليلها اعتقادي ندارند و از ترس كاهش محبوبيت در حوزههاي انتخابيه و شكست در انتخابات پيش روي مجلس از تقابل با احمدينژاد پرهيز نمودهاند. ماجراي دفاع غيرمنتظره لاريجاني از حسيني وزير اقتصاد در جلسه استيضاح را از نظر دور نداريد. اگر اين دو فرضيه صحيح باشد، بدين معناست كه مجلسيان عليرغم هياهو و تبليغات در مقابل احمدينژاد و دولت قدرت چنداني ندارند.
**3ـ چه بسا جمعي از مخالفان احمدينژاد با هزمانديشي از يك خودكشي سياسي احتمالي پرهيز كرده باشند؛ چرا كه به گمان بسياري احمدينژاد پيروز قطعي ميدان طرح سؤال بود و طبيعي است كه چنين امري در شرايط فعلي و در آستانه انتخابات مجلس نهم برد مهمي براي او و شكستي سنگين براي مخالفان و منتقدانش محسوب ميشد.
4ـ ممكن است فرضيه ديگري طرح شود مبني بر معامله پشت پرده دولت با مجلس يا حداقل هيئت رئيسه. در نگاه اول فرض دور از ذهني در عالم سياست نيست، اما مواضع رئيس جمهور چند روز پس از جلسه استيضاح و برخي قرائن ديگر چنين انگارهاي را بسيار كمرنگ جلوه ميدهد. اگر هم معاملهاي بوده است كه باز برندهاش احمدينژاد است.
هر چه بود گذشت، اما انتخابات مجلس نهم در پيش است و احتمالاً بايد شاهد اتفاقات تازهاي بود.
* اگر از مجلس ششم نام نبردهام بدان جهت است كه به قول اهل منطق "سالبه به انتفاي موضوع" است؛ مجلس نبود كه؛ كارناوال سياسي بود.
** البته در مقايسه با خضوع عدهاي از نمايندگان در برابر رئيس مادام العمر دانشگاه آزاد (كه در ماجراي وقف اين دانشگاه بيش از هميشه بروز يافت)، خضوع در برابر رئيس جمهور به عنوان منتخب ملت، بسيار آبرومندانهتر است.