حضرت آيتالله هاشمي رفسنجاني
سلام عليكم
در نوشتن اين نامه مردد بودم، تا اينكه در خبرها ديدم كه از دستور رهبر معظم انقلاب درباره برخورد افراطيون خبر دادهايد. مصمم شدم تا حرف دل را در اين سطور بنگارم.
جناب آقاي هاشمي! آيا در اين 21 ماهِ پس از انتخابات رياست جمهوري و در طي حوادث پس از آن، اين اول باري است كه مقام معظم رهبري بر موضوعي تأكيد كردهاند و پيگير آن بودهاند؟
همين ابتداي نامه برائت خود را از عمل توهينكنندگان به دختر شما اعلام ميكنم و براي شما نيز اين حق را قائلم كه از اين اقدام غيراخلاقي و خلاف، ناراحت و خواهان پيگرد و مجازات عاملين باشيد. ابراز برائت وبلاگنويسي چون من، كه دست بالا نوشتهاش را نهايتاً دو سه هزار نفر ميخوانند، چه ارزشي دارد؟ و در مقابل، ابراز برائت از برخي اقدامات و وقايع، از سوي كسي چون شما كه ميليونها انسان در ايران و سياستمداران جهاني ديدگاههايش را زير نظر دارند، چه اثر و اهميتي براي نظام جمهوري اسلامي دارد؟
گمان نميكنم آن ميزان كه توهين به نظام و آرمانهايش براي شما زجرآور و دردناك باشد، توهين به خود و خانوادهتان برايتان ناراحتكننده باشد. آنچه در ياد امثال من مانده، اين است كه حضرتعالي، معمولاً نسبت به توهينها و اتهامات نسبت به شخص خود و خانوادهتان سكوت پيشه ميكرديد، اما ذرهاي افترا به نظام و توهين به آرمانهاي انقلاب را برنميتافتيد. سال 76 و در پي سخنان مرحوم آقاي منتظري، شما به دفاع تمام قد از رهبري پرداختيد. بارها در اوج تلاش برخي دگرانديشان براي تضعيف شعارهاي انقلاب اسلامي، به شدت و صراحت موضع گرفتيد، اما در ماجراي تلخ مجلس ششم ـ كه اتفاقاً بنده در آن دوره به حضرتعالي رأي دادم ـ عليرغم اجحافي كه به شخص شما شد، بزرگوارانه سكوت و كناره اختيار كرديد. حال سؤال بيجايي است اگر بپرسيم چرا در 21 ماه اخير، عليرغم وارد شدن زشتترين افتراها و توهينها به نظام و اركان آن سكوت نموديد و موضعي مؤثر نگرفتيد؟ چگونه است كه سنگينترين هجمههاي داخلي و خارجي بر ضد اصليترين دستاوردهاي انقلاب اسلامي، از جمله جمهوري اسلامي، ولايت فقيه، آرمان فلسطين و امثال آن وارد شد و شما دم نزديد؟
حضرت انقلابي كهنهكار!
شما كه معتقد به برتري خود و خانوادهتان نسبت به ديگر مردم نيستيد؟ آيا توهين به دختر شما قبيحتر و سهمگينتر بود يا توهين به كل نظام و اتهام تقلب به هزاران مجري و ناظر انتخاباتي؟ شما بارها مردم و سياسيون را به اعتدال فراخواندهايد، آيا دعوت به آشوب و اغتشاش از سوي همسر و فرزندان شما مصداق اين اعتدال است؟
در اين چند سال اخير بارها از فضاي باز و آزادي بيان و تحمل حرف مخالف، سخن گفتهايد. اما هيچگاه از خاطر امثال بنده محو نميشود شعاري را كه در نوجواني و در دوران رياست جمهوري شما سر ميداديم كه "مخالف هاشمي مخالف رهبر است" و حتي بالاتر "مخالف هاشمي دشمن پيغمبر است". آيا آن زمان نبايد اطرافيان و ارادتمندان را دعوت به سعه صدر و تحمل مخالف مينموديد؟ حافظه عمومي، برخورد ارادتمندان شما را با منتقدين شما فراموش نكرده است.
حضرت آقاي هاشمي!
به دفعات از ارتباط عاطفي و رفاقت ديرينه و پايدار با رهبر معظم انقلاب سخن گفتهايد. نميدانم آيا شما هم فيلم سخنان دخترتان، فائزه هاشمي را در اغتشاشات سال گذشته ديدهايد يا نه؟ وي مدعي حمايت رهبر انقلاب از آقاي احمدينژاد ميشود و براي اين ادعا فلسفه ميبافد و مقايسهاي بين دوره رياست جمهوري شما و آقاي خاتمي با دوره رياست جمهوري آقاي احمدينژاد ميكند و سخناني ميگويد كه از نوشتن آنها شرم دارم. به اعتقاد بنده اين سخنان هم توهين به شماست و هم توهين به رهبر انقلاب؛ بديهي است اگر فردي همانند بنده توضيح بخواهد كه چگونه ميشود از طرفي به رهبري علاقه و ارادت داشت و از سوي ديگر چنين سخنان زشت و وهنآميزي را از نزديكترين اشخاص تحمل نمود.
جناب آقاي هاشمي رفسنجاني!
زماني كه اواخر سال 83، بحث حضور شما در انتخابات رياست جمهوري طرح شد، عليرغم اينكه رأي به شما گزينهاي محال براي بنده نبود، اما به دلايلي ابداً بناي تبليغ در انتخابات به نفع شما را نداشتم. با اين همه و با ترديد، به دعوت بخش دانشجويي ستاد شما، در اولين جلسه دانشجويي ستاد شركت نمودم كه اتفاقاً در اين نشست، آقازاده شما، مهدي نيز حضور يافت و صحبت كرد. آنچه در اين جلسه براي من به شدت رنجآور بود، سخنان مسئول نشست بود. وي از جمله جماعتي است كه سر، هم در توبره دارند و هم در آخور. فرد مذكور كه تمايلي به ذكر نامش ندارم در يكي دو حزب و روزنامه به اصطلاح ميانهرو اصلاحطلب حضور و تأثير داشت. بيتالغزل سخنان اين فرد، اين بود كه اصلاحطلبان نبايد انتخابات خبرگان گذشته را تحريم ميكردند، بلكه بايد با تمام قدرت وارد ميشدند تا بتوانند در اين مجلس بر رهبري فشار بياورند و امتياز بگيرند. تبعاً اين سخنان تنها شامل آن بخشي بود كه امكان بيان علني آن وجود داشت. اين سخنان و مطالبي مشابه به شدت در تجديد نظر اشخاصي چون من نسبت به شما و اطرافيان شما مؤثر بود.
افرادي با ديدگاههايي اينچنين در ستادهاي انتخاباتي شما در سال 84 بسيار بودند. حال بايد پرسيد كه آيا شما از عقايد اين جماعت مطلع بودهايد يا نه؟ اگر مطلع بودهايد چگونه پذيرش حمايت چنين اشخاص و گروههايي با داعيه ارادت به رهبري و ارتباط مداوم با ايشان قابل جمع است. و اگر مطلع نبودهايد كه عذر بدتر از گناه است!
حضرت آيتالله!
اينكه در انتخابات اخير هيئت رئيسه خبرگان، به نحوي عمل شد كه امكان سوء استفاده از دشمنان سلب شد، جاي تقدير و سپاس دارد؛ اما چه شد كه گروه كثيري از خبرگان به اين نتيجه رسيدند كه از آيتالله مهدوي كني براي پذيرفتن رياست اين مجلس دعوت نمايند؟ مگر ادامه مسئوليت شما چه ايرادي داشت؟ چه ميشود كه بسياري از دوستداران سابق شما از اين اتفاق خوشحال ميشوند و از آن به عنوان "پايان دوران هاشمي" ياد ميكنند؟ (گرچه به اعتقاد نگارنده، نبايد از چنين وقايعي خوشحال بود.)
جدا شدن مرحوم آقاي منتظري از نظام، هزينههاي زيادي در پي داشت. حتي بيست سال پس از ماجراي عزل آقاي منتظري از سوي امام، درگذشت ايشان نيز هزينهبر بود. تبعاً جدا شدن فردي چون شما با سوابق درخشان و خدمات كمنظير به انقلاب و جمهوري اسلامي نه تنها مطلوب و پسنديده نيست، بلكه هزينهها و اثرات سوء زيادي در پي خواهد داشت. اما حتماً به خاطر داريد آنگاه كه حضرت امام خميني، حضور آقاي منتظري در جايگاه قائممقام رهبري را براي آينده انقلاب خطرناك دانستند، با اقتدار تمام، همه هزينهها و طعنها و سختيها را به جان خريدند و انقلاب و نظام را نجات دادند.
متأسفانه پروسه فاصلهگيري شما از آرمانهاي اصيل انقلاب به علت اعتماد به اطرافيان و حمايت بيدريغ از آنان سالهاست كه آغاز شده و پس از انتخابات 84 سرعت بيشتري گرفته است. اگر اين فاصلهگيري منجر به جدايي شما از نظام شود، بيترديد هزينهها و اثرات سوء زيادي براي شما و نظام خواهد داشت، اما ملت از امامش آموخته است كه براي مصلحت اسلام و نظام اسلامي از حاصل عمرش نيز بگذرد و هزينهها و سختيهاي آن را تحمل نمايد.
گرچه مأيوسانه، اما عاجزانه از خدا ميخواهم، ماجراي شما و انقلاب ختم به خير شود و خواب دشمنان براي جدايي هاشمي از انقلاب هيچگاه تعبير نشود!
