جمعه‌شب گذشته پخش مجموعه تلويزيوني "مختارنامه" به پايان رسيد. سريالي كه 40 جمعه يعني بيش از 9 ماه مهمان خانه‌هاي ايرانيان و جزء پربيننده‌ترين آثار تلويزيوني در ايران بوده است. اقبال كم‌نظير مردم به اين مجموعه در چند مؤلفه ريشه دارد. قصه روايتگر حادثه‌اي تاريخي و واقعي است كه معمولاً بيان تصويري حوادث تاريخي موجد جذابيت است. از طرفي داستان، مربوط به اعتقادات مردم است. آن هم موضوعي كه نزد عموم از جايگاهي كم‌نظير برخوردار است؛ عاشورا و امام حسينعليه‌السلام. اما صرف انتساب قصه به تاريخ و موضوعات مذكور براي چنين اقبالي كافي نيست. بسيار بوده‌اند مجموعه‌ها و فيلم‌هايي كه به اين موضوع پرداخته‌اند اما ماندگار نشده‌اند يا چنين توجهي را به خود معطوف نكرده‌اند.
سطح بالاي هنري اين سريال، فيلمنامه و گفتگوهاي درخشان و هوشمندانه، كارگرداني استادانه، بازي‌هاي خوب، دكورها و فضاسازي‌هاي جذاب و بجا، همه و همه دست به دست هم دادند تا اثري كم‌نظير و ماندگار خلق شود.
البته توضيح دهم كه مختارنامه را بي‌عيب و نقص نمي‌دانم. چه از لحاظ انطباق تاريخي، چه از نگاه روايت داستاني و چه از جنبه فني ـ از جمله برخي بازي‌ها و گفتگوها ـ برخي ايرادات و انتقادات به اين مجموعه وارد است؛ اما آن‌قدر اين كار نقطه قوت و زيبايي دارد كه بتوان از نقايصش گذشت.

داوود ميرباقرياما به اعتقاد اين قلم آنچه بيش از هر چيز در جذب و جلب مخاطب و برانگيختن تحسين او مؤثر بوده است، نگاه ويژه ميرباقري به تاريخ است. او تاريخ را از سر درس‌آموزي مرور مي‌كند. ميرباقري در نمايش دقيق تغييرات و تحولات، نقاط عطف و حوادث تعيين‌كننده سعي فراواني از خود نشان مي‌دهد. اثر مشهور قبلي او، يعني امام عليعليه‌السلام نيز چنين است.
بايد سپاسگزار ميرباقري باشيم. او حقايقي از تاريخ را به ما نشان داد كه بعضاً فهم و پذيرشش چندان آسان نبوده است.
اينكه فردي روزگاري در ركاب علي مي‌جنگد و روزي سر حسين را از تن جدا مي‌كند. مي‌شود روزي براي حسين نامه نوشت و روزي ديگر بر او شمشير كشيد. امكان‌پذير است كه امروز با مسلم بيعت كني و قول ياري بدهي، اما فردايش او را تنها بگذاري تا در غربت كشته شود. اتفاق ساده‌اي نيست اينكه كسي مختار را به اتهام مماشات با قاتلان حسين سرزنش و ترك كند و مدتي بعد با همان قاتلان براي مبارزه با مختار متحد شود. اصلاً محال نيست كه روزي براي مختار شمشير بزني و روزي بر مختار.
اينها همه حقايق تاريخي است. اما تبيين ريشه‌ها، چگونگي و عوامل وقوع آنها، با استفاده از جذابيت تصوير اثري كم‌نظير در فهم آنها دارد. بيان هنري يك واقعه و زواياي آن به مراتب جذاب‌تر و داراي اثري ماندگارتر است از خواندن يا شنيدن آن. ميرباقري طي 8 سال تمام توان و داشته خودش را گذاشت تا يكي از مهم‌ترين و اثرگذارترين حوادث تاريخ شيعه يعني عاشورا را در بستر ماجراي قيام مختار مرور كند. بيراه نيست اگر بخش عمده‌اي از مجموعه مختارنامه را تفسير و تبيين اين كلام كوتاه اما نمادين بدانيم كه: "امام حسين را منتظرانش كشتند".

نكته جالب توجه آن است كه اين سريال آن‌قدر قوي بود كه به تبع آن برنامه گفتگومحور "هنگام درنگ" نيز تبديل به برنامه‌اي پرطرفدار شود. اگر آماري گرفته شده باشد احتمالاً اين گفتگوها در ميان برنامه‌هاي گفتگومحور با موضوع ديني جزء پربيننده‌ترين‌ها بوده است. در واقع "مختارنامه" بستري براي بحث و تبيين تاريخ شد. سريال حس كنجكاوي مخاطب را در حوزه تاريخ اسلام و تحليل آن به شدت تحريك مي‌كرد. اين نيز از نقاط قوت كار ميرباقري است. هنر بزرگي است كه يك سريال تلويزيوني مخاطب را به پرسيدن و تلاش براي افزايش دانسته‌ها وادارد.

بايد قدردان ميرباقري بود و او را ستود كه تجربه‌اي جديد، متفاوت و به ياد ماندني را رقم زد و البته سطح توقع و سليقه مخاطب را بالا برد.
خدا تلاش او و ارادتش به اهل بيتعليهم‌السلام به ويژه مولا عليعليه‌السلام را ذخيره قبر و قيامتش قرار دهد!


برچسب‌ها: سيد داوود ميرباقري، مختارنامه، صدا و سيما
+  سيد مصطفي خاتمي |  یکشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۰ | ساعت ۵:۳۵ ق.ظ | موضوع: "فرهنگ و جامعه"  |