در اين نزديك به چهل روزي كه از آغاز محرّم مي‌گذرد، فرصتي دست نداد تا عرض ادب و ارادتي به آستان رفيع پيام‌آور كربلا، حضرت زينب كبري ـ سلام الله عليها ـ داشته باشم. به گمانم اربعين، موعد يادآوري اين واقعۀ عظيم، زمان مناسبي براي اظهار ارادت باشد.

گلخانۀ عشق

روشني صبح بدون شبي      حيدر كرّاري اگر زينبي
وام‌گذار لب تو راستي      گفتي و چون شعله به پا خواستي   
بانگ رساي تو ستم‌سوز شد      كشتۀ مظلوم تو پيروز شد
خواست كه غم دست تو بندد ولي      غم كه بود در بر ِ دخت علي
قامت تو قامت غم را شكست      دخت علي را نتوان دست بست
اي دل دريا دل درياي تو      عرش خدا منزل و مأواي تو
دختر خورشيد خدا بر زمين      خواهر آزادي و فرزند دين
آنچه تو كردي به صف كربلا      كردۀ مخلوق بود يا خدا؟
آن همه خون خوردن و چون گل شدن      دشت خزان ديدن و بلبل شدن
ديدن خورشيد، ذبيح از قفا      باز ستادن چو فلك روي پا
جان تو گلخانۀ عشق خداست      جاي چنان چون تو زني كربلاست

استاد سيد علي موسوي گرمارودي     

كتاب "من مي‌گويم شما بگرييد" صفحه 232

+  سيد مصطفي خاتمي |  چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۸ | ساعت ۷:۴۴ ب.ظ | موضوع: "مناسبت‌ها"  |