براي عيد سيعد غدير نتوانستم چيزي بنويسم. براي اينكه اين صفحه بيبهره نباشد صبح عيد تفألي به محضر حضرت حافظ ـ عليه الرحمه ـ زدم. چنين پاسخ فرمود:
شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند
هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
گلرخانش دیده نرگسدان کنند
ای جوان سروقد گویی ببر
پیش از آن کز قامتت چوگان کنند
عاشقان را بر سر خود حکم نیست
هر چه فرمان تو باشد آن کنند
پیش چشمم کمتر است از قطرهای
این حکایتها که از طوفان کنند
یار ما چون گیرد آغاز سماع
قدسیان بر عرش دست افشان کنند
مردم چشمم به خون آغشته شد
در کجا این ظلم بر انسان کنند
خوش بزار از غصه ای دل کاهل راز
عیش خوش در بوته هجران کنند
سر مکش حافظ ز آه نیم شب
تا چو صبحت آینه رخشان کنند
+
سيد مصطفي خاتمي | یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۸ | ساعت ۸:۵۱ ق.ظ | موضوع:
"تفأل به حضرت حافظ"
|